نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

دخمل عسلي مامان و بابا

یه عالمه عکس

نیایش ماهم سلام شما امروز هشت  ماهت تموم شد و وارد ماه نهم شدی ببخشید که برای نوشتن فرصت ندارم اما امروز مبخوام کارای جالب شمارو  به روایت تصویر  بگم چون هشت ماهه شدی هشت تاعکس رو اینا میذارم و بقیه رو تو یه پست دیگه لطفاً برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه فرمائید .                                               ...
22 خرداد 1391

نیایش و پیک نیک

جمعه 22اردیبهشت بابایی ما رو برد روستای دستجرده از توابع طارم پارسال باباجون پروژه راه سازی این روستا و چند تا روستای دیگه رو انجام میدادن و همیشه میگفت اونجا چیزی هست که به عمرت ندیدی و رفتیم تا این چیز عجیب رو ببینیم و البته خیلی جالب بود یه درخت توت سفید 800ساله که وسط تنه اش یه حفره بزرگ بود و جالب تر اینکه هنوزم این درخت سرسبزه و کلی توت شیرین داشت _جاتون خالی حسابی توت خوردیم و نیایش جون هم فقط یه دونه چشید چون هنوز زوده برا بعضی از میوه ها_ یه چشمه آب از زیر این درخت رد میشه که خیلی معرکه و خنکه و چون تو مسیر نیایش جون خیلی گرمش بود نشسته بود کنار آب و پاهاشو کرده بودتو آب و چه کیفی میکرد   اینم از عکسای اون روز ...
2 خرداد 1391

هفت ماهگی خانوم گل

واما هفت ماهگی نیایش خانوم امروز 5 شتبه نیایش من 7 ماهه شد - هفت ماه پیش همچی روزی که 5 شتبه هم بود ساعت9:40دقیقه صبح من مامان  یه دسته گل شدم و حالا اون دسته گل 7 ماه از عمرش رو گذوروند و به عدد مقدس رسید نیایش جوم ما حسابی بزرگ شده و کارای جدید تری یاد گرفته از وقتی 6 ماه و 20 روزه بود تونست کاملاً تنها بنشینه و حالا خودشو با اسباب بازیهاش مشغول میکنه فقط وقتی میخواد خم بشه یکی از دورتر هارو برداره میافته و انقد هم دخترم خانومه که گریه نمیکنه و دمر میشه و سعی میکنه دستشو به اونا برسونه ار جدود 6ماه و نیم سعی تو سینه خیز رفتن داره اما دنده عقبی !!!!!!!!!!! ولی وقتی فقط سه روز مونده بود تا 7 ماه تموم بشه تونست سیته خیز رفتنو یاد ...
31 ارديبهشت 1391
1