نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

دخمل عسلي مامان و بابا

نیایش عزیز و خاله ها

1391/4/14 13:03
نویسنده : نرگس لقائي
737 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خوب مامان سلام

الان که دارم برات مینویسمسرکار هستم و صبح یه کوچولو با خاله ها صحبت کردیم و خاله مژگان لطفا کردن و یه متن برا شما نوشتن منم حیفم اومداین احساسات لطیف رو برات نگم .میخوام بدونی خاله جونا خیلی دوست دارناینم عین متن خاله مزگان جون برای نیایش عزیز

niniweblog.com

قلبنيايش نازنينم، امروز كه اين كلمات را برات مي نويسم با خودم ميگم "كاش كودك بودم تا بزرگترين شيطنت زندگي ام نقاشي روي ديوار بود، اي كاش كودك بودم تا از ته دل مي خنديدم. كاش كودك بودم تا در اوج ناراحتي و درد با يك بوسه همه چيز رو فراموش مي كردم." ميدوني چرا دختر قشنگم؟
كودك كه بوديم چه دلهاي بزرگي داشتيم،اكنون كه بزرگيم چه دلتنگيم، كاش همان كودكي بوديم كه حرفهايش رو از نگاهش ميشد خواند،اما حالا اگر فرياد هم بزنيم كسي نمي فهمد ودلخوش كرده ايم كه سكوت كرده ايم. گاهي دلت از سن و سالت مي گيره و ميخواهي كودك باشي. بزرگ كه باشي بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن كني ...عسلم اين ها رو گفتم تا بدوني كودكي قشنگ ترين زمان زندگي توست كه مي گذروني. شيرينم هر لحظه كه پا ميگيري يك جوانه تو دل مامان شكوفا ميشه كه بهش توان ميده دنياي سخت بزرگ بودن رو تحمل كنه. نيايشم! براي مادر آنقدر عزيزي كه بهانه هاي دنيا تو را از يادش نخواهد برد چون تو رو تو قلبش داره نه تو دنياش. مادر هست و تو و يك عالمه حرف. دعا مي كنم روزي آنقدر بزرگ شوي كه بداني يك آه مادر كه از سر دلتنگي به لبش مي آيد، چقدر وزن داره. يادت باشه هيچوقت تنهاش نزاري چون اون روز اينقدر دلش از نبودنت پر ميشه كه اضافه اش از چشماش مي چكه. تو صبح مادر باش... اون تمام شب هاي تاريخ رو تاب مياره. تو نيمه گم شده مادري. عشق چيز عجيبي نيست نازنينم. همين است كه تو دلت بگيره و نفس مادر. شايد ديده باشي گاهي چشمان مامان بي اختيار خيس ميشه. شايد فكر كني حساسيت فصليه! آره عسلم، اون حساسه، به فصل اين دنياي بي تو حساسه. بي حوصلگي هاش رو ببخش، بدخلقي هاش رو فراموش كن، بي اعتنايي هاش رو جدي نگير.... يادت باشه كه دل مادر، اين واژه بي نقطه گاهي به وسعت يك دريا برات تنگ ميشه. دنيا رو ميده براي يك لبخندت، نمي ترسه چون شاد كه باشي دنيا دوباره مال مادر ميشه. نيايشم! هر وقت سنگيني دنيا رو روي دلت احساس كردي فقط سرت رو روي شانه هاي مادر بزار تا بداني آرامش يعني چي. بزار برات بگه
"لالا لا لا بهشت من
گل ارديبهشت من
خدا با لطف اورده
تو را در سرنوشت من"
دختركم! من به يادت هستم چه به هنگام دعا ! چه به هنگام نشستن به لب پنجره ي خاطره ها !قلب



 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامي مهرسا دردونه
19 تیر 91 8:27
خيلي متن قشنگي بود .


نوشته دوستمه که اشک خودمم درمیاره عزیزم