برای نیایش عزیز
دختر ماه مامان سلام
عزیزم اومدم یه خبر بهت بدم که بزرگ شدی و یادت نبود با خوندنش یادت بافته چه روزها و شبهایی رو گذروندی.
یک شنبه شب 11/04/91شما اصلاً خوب نخوابیدیو خیلی بیتاب بودی و شیشه یا پستونک که میذاشتم دهنت خیلی جالب میجویدی حدس میزدم که دندونت اذیت کنه آخه دیروزش هم تو لثه پائینی شما یه لکه سفیدرنگ کاملآً برجسته بود و نشانه جوونه زدن اولین مرواریدت خب منم که مادرمو دلم طاقت نمیاره شما بدخواب باشی و من بخوابم نه اصلاً منم پا به پای شما بیدار بودم تا 5 صبح که دیگه خواب شما عمیق شد و منم یه چرت نیم ساعته زدم و پاشدم که برم سرکار. روزدوشنبه هم مامان جون میگفت خیلی خوب چیزی نخوردی و نگرانت بود که خدای نکرده ضعف نکنی راستشو بخوای قند عسلم وقتی بیدار بودم و به قولی خواب مثل دونه های شن تو چشمم میرفت فقط خدارو شکر میکردم که بچه سالمی بهم داده و هرچقد هم براش اذیت بشم بازم جای شکر داره خلاصه که اون یه شب تموم شد و وقتی ظهر از سرکار برگشتم یه کوچولو شیر خوردی و من که دراز کشیدم بخوابم شما هم اومدی سرتو گذاشتی رو بازوی منو خوابیدی .الهی فدات بشم که انگار میدونسی مامان خسته اس شما هم لالا کردی تا مامانی هم بتونه یه کم استراحت کنه .الهی قربونت برم خوردنی من.دوشنبه شب هم کمی بیتاب بودی اما نه مثل شب قبل و اما روز سه شنبه تاج دندون شما کاملاً لمس میشه و دیگه آروم شدی مامان فدات.خدارو شکر فقط با بیخوابی و غذا نخوردن مروارید شما جوونه زد .اینارو برات گفتم تا یه خاطره دیگه از دوارن نینی گولویی شما برات بمونه خانم طلای من
بوسسسسسسسسس برای نیایش خوشگل مامان