شروع ماه نهم
دخمل عسلي جونم سلام وروزت بخير و شادي
امروز 34 هفته و 3 روز از عمر قشنگ و پربركت شما ميگذره و اين يعني ديروز 8 ماهت تموم شده و از امروز شروع ماه نهم شماست پس ديگه هفته هاي آخر رو تو دل ماماني ميگذروني
وقتي يادم ميافته قرار بياي بغلم و يه دل سير نگاهو نوازشو بوست كنم از خوشحالي كم ميمونه بال دربيارم
وقتي هم يادم ميافته كه وقتي دنيا بياي ديگه ان تكوناي نازو ضربه هات رو احساس نميكنم خيلي دلم برات تنگ ميشه
آخه تو تمام اين مدت لحظه به لحظه با من بودي .و با هرنفسي بيشتر از قبل بهت وابسته ميشدم
تو ماه رمضون هر روز سحر پا به پاي من واسه بابايي سحري آماده ميكردي و همپاي من قرآن ميخوندي
دم افطار هم ، سرسفره پا به پاي من واسه همه دعا ميكردي و موقع اذان هم حس ميكردم كه به همه دعاهاي مامان براي باباجون و خودت و من آمين ميگفتي
همه اينارو با همه وجودم حس ميكردم .
اما دختر گلم الان كه ديكه به پله آخر رسيدم دلهره و نگراني و استرسم خيلي بيشتر شده
همه اش از خودم مي پرسم آيا ميتونم از پسش بر بيام و شما رو صحيح و سلامت دنيا بيارم بدون اينكه مشكلي پيش بياد ؟
آيا ميتونم مامان خوبي برات باشم و اون جور كه لياقتشو داري برات مادري كنمو ازت شرمنده نباشم ؟
آيا ميتونم زندگي خوبي برات بسازم كه وقتي اومدي گله نكني كه وقتي توانشو نداشتي برام زندگي خوب بسازي چرا منو بدنا آوردي؟
خيلي از اين آياها تو ذهنمه و همه اش نگرانت هستم و ولي نمي خوام با گفتنشون به شما ، نو گل نازنين رو ناراحتت كنم
ماهك مامان فقط يه خواسته دارم ازت .خيلي مواظب خودت باش و سعي كن تو اين يه ماه باقي مونده خوب رشد كنيو بزرگ بشي دلم ميخواد يه دختر قوي و سالم باشي
عزيز دل مادر حالا كه فقط يه ماه مهمون دل ماماني هستي سعي ميكنم بهترين لحظات رو برات بسازم
با كتاب خوندن و قرآن خوندن شادت كنم و با روحيه آروم شما رو هم صبور و مهربون و آروم بزگ كنم .برا ماماني دعا كن تا بتونه از پس وظيفه اش بر بياد و بتونه مادر خوبي برات باشه
عسلك مامان هر لحظه كه ميگذره يه عشق ماورايي تو وجودم جون ميگيره كه باعث ميشه لحظه به لحظه عشق و دوست داشتنم برات بيشتر بشه
خيييييييييييييليييييييييييييييييييدوسسسسسسسستداررررررررررررررررررررررم