نيايشنيايش، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

دخمل عسلي مامان و بابا

اولین روز کاری مامان بعد از مرخصی

1391/1/23 8:54
نویسنده : نرگس لقائي
740 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز پنج شنبه 17 فروردینه و من باید میومدم سرکارناراحت (چون تو دوران بارداری استراحت پزشکی داشتم ٤ روز از ٦ ماه کسر شد و مجبورم زودتر برگردم شرکت)

تموم دیشبو از فکر این که اولین روز بعد از این همه مدت چطور میگذره و این که من چطور میتونم با دوری شما کنار بیام و چقد قراره دلم برات تنگ بشه خوابم نبردniniweblog.comو سر کار همه اش خمار بودم و البته مجبور بودم همه کارارو به دست بگیرم و فرصتی برای چرت زدن نبودو البته اینم بگم که بیشتر همکارام اومدن تو اتاقم و بابت برگشتن سرکار و تولد شما بهم تبریک گفتن منمniniweblog.comبا شیرینی ازشون پذیرایی میکردم و در کل روز خوبی بود منهای اینکه خیلی دلمniniweblog.comهواتو میکرد

 

 از اونجایی که قراره شما پیش مامان بزرگ مامانی بمونی دیروز رفتیم اونجا  و همه وسایلی هم که برات لازمه رو بردیم گذاشتیم خونه اونا  طبق روال قبل من ساعت 6 سوار سرویس شدمniniweblog.comو اومدم سر کار شما تا ساعت 9 خواب بودیniniweblog.com و بابا جون مواظبت بودniniweblog.comپای  تلفن بهم گفت بیدار که شدی یه شیشه شیر خوردی و داری آماده میشی بری خونه مامان بزرگ

عزیزترینم ببخشید که تنهات میذارم و میام سر کار ولی امیدوارم با درامد بتونم تو رفاه زندگی آینده شما تاثیر خوبی داشته باشم

خیلی دوستت دارم و حسابی دلم برات تنگ شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)