دومین مسافرت
روز جمعه 4 فروردین همراه مامان بزرگ و بابا بزرگ بابایی - عمو کاظم- عمو حسین – عمه رباب – عمه مریم – عمه فائزه رفتیم بندر انزلی خونه عمه لیلا چقد خوش گذشت وقتی اونهمه فامیل یکجا جمع بودن و شما از بغل یکی تو بغل اون یکی بودی همه دوست دارن و هیشکی حاضر نیست وقتی شما رو بغل میگیره به کسی دیگه بدهکنار ساحل ازت عکس گرفتم و با بهنام و بهناز و بابایی رفتیم قایق سواری و ازت فیلم گرفتیم عکساتم ببین مادر فقط چون هوا خیلی بادی بود پتو پیچت هم کرده بودم که یه وقت سردت نشه
از انزلی رفتیم آستارا و از اونجا هم سرعین بابا جون زحمت کشید تو هتل شمارو نگه داشت
تا من برم چشمه آب گرم گاو میش گلی ایشالا سال بعد که بزرگتر شدی شما رو هم میبرم تا ببینی آب گرمچه مزه ای داره
روز 7 فروزدین برگشتیم خونه و تو کل این مسافرت فقط یه عروسک مرغبرات گرفتم فکر میکنم دوستش داشته باشی آخه هی تاجش رو میگیری میکشی