نه ماهگی خانوم طلا
عسل مامان سلام
سلام به روی ماه نازگلکم که امروز یعنی کمتر از یه ساعت پیش 9 ماه تموم شد هورااااااااااااااااااااااااا
دخترم داره هر روز بزگتر و بزرگتر میشه و هر روز یه کار جدید - نیایش مامان باید منو ببخشی که به یه کارت حواسم نبود از خیلی وقت پیشا شاید 3-4 هفته ای میشه که دستت رو یه جور خاصی تکون میدادی و من اصلاً فکر نمیکردم منظور خاصی داشته باشی .نگو که بای بای یادگرفتی ماشالا عسلکم .فردای جشن دندونی خاله و هستی اومده بودن خونه ما موقع رفتن بهت گفتم بای بای کن همونطوری دستت رو تکون دادی باباجون هم حسابی ذوق کرده بود .
جالبیش اینه که با همه بای بای میکنی اِلا من ! خونه مامان جون هم که هستیم وقتی میگیم بای بای زود برمیگردی درو نگا میکنی و بای بای میکنی .حتی اگه کسی کنار در نباشه !!!!
در در گفتن رو هم از خودت یاد گرفتی (آفرین دختر ماهم که اینقدر باهوش و با دقتی)یعنی وقتی میخوایم بریم بیرون و لباس تن شما میکنم معمولاً بیتابی میکنی و از لباس پوشیدن خوشت نمیادبهت میگم داریم میریم در در باید لباس خوشگل بپوشیم ، مرتب باشیم بریم دردرد . یا وقتی خودت آماده میشی و از بغل من جدا نمیشی بهت میگم بشین تا منم آماده شم بریم در در
خلاصه که این کلمه رو تو این مواقع برات تکرار کردم . روز 13 هم که بردبودمت دکتر برا کنترل تو اتاق انتظار هی گفتی دَ- دَر بردمت کنار پنجره یهو با هیجان گفتی دَدَر و تکرار کردی
کلمه های دیگه که میگی تیس = جیز ، ریس= ریخت ، ماماماما = مامان وقتی هم کمک میخوای با لحن خاص خودت میگی اِه اِه، اِه اِه ،
عسل ناز من بازم منو ببخش که نمیتونم عکس تو این پست برات بذارم - اما قول میدم که بزودی یه پست اضافه کنم پر از عکسای شما باشه هم مناسبتها و توانایی های جدید
بوسسسسسسسسس برای خوشگل ناز مامان