خانوم گل 11 ماهه شد

وای که این روزا چقد زود میگذرن

سلام نیایش عسل خوبی مادر؟؟ روزت به خیر و شادی.من نمیدونم والا شما زیادی باهوشی و جنب و جوش داری یا من خیلی حساسم رو کارای شما .

اولاً که بگم ما هرکاری میکنیم بادقت نگاه میکین و یاد میگیری نمونه اش شیشه بالا پائین دادن ماشین .

دومی شماره گرفتن تلفن .که قشنگ یه کم با دکمه ها ورمیری بعد میذاری رو گوشت و میگی اَاَاَ(یعنی الو)

مامان جون یادت داده به تلفن میگی الو .

اصلاً من نمیدونم شما از کجا میدونی که آیفون باید سیمش تو پریز باشه تا بیرون رو نشون بده .که از مبل میری بالا و سعی میکنی سیمشو بزنی به پریز و هر وقت ناامید میشی منو صد امیکنی و هی دستت رو میزنی به مانیتور و میگی دَدَ - دَدَحتی میدونی بعد از این که برقش وصل شد کدوم دکمه رو بزنی که دردر رو نشون بده.

راستی یه تشکر ازت بکنم که بلد شدی وسایلت رو جمع کنی دنبال سبد وسایلت هستی و همه رو میریزی توش اما نمیدونم چرا زود حوصله ات سر میره و دوباره همه رو میریزی بیرون البته پخش و پلا هم میکنی ولی همین که یاد گرفتی بریزی سرجاش جای شکرش باقیه.

یه چیز دیگه چرا اینقد به جاهای کوچولو علاقه داری که بری بشینی توش .من نمیفهمم واقعاً نشستن تو سبد یا طبقه کمد چه حالی بهت میده .تو خونه مامان جون جای سبد ها و سینی هارو یاد گرفتی خودت میری درمیاری کوچیکترارو برمیداری میذاری کنار و میشینی تو بزرگتره که جات میشه . بعدشم بفرما دست دستی.

هنوز خیلی حرفا برات دارم .بازم میگم مادر.بوس