نیایش و عروسی
روز 8 عروسی معصومه جون بود دختر دایی بابا چه دلبری میکردی مادر همه فامیل به جای عروس دورت میگشتن روز دهم فروزدین هم عروسی علی آقا بود پسر خاله غزل – خاله ها و زندایی ها هرکدوم شما رو بغل میکردن و حواسشون به شما بود نه عروس !!!! و باهام میرقصیدی و کلی عکس ازت گرفتم ماشالا به دخترم که از عروس هم خوشگلتره ...
نویسنده :
نرگس لقائي
9:54